ا

لوگوی سه گوش

مبانی مهدویت در قرآن کریم(1) - ولای دوست
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ولای دوست

به نام خداوند جان وخرد
باسلام حضور شما دوستان عزیز،
چنانچه می دانیم یکی از عقائد مسلمانان جهان  ظهور فردی از سلاله پیامبر اعظم صلوات الله علیه در آخرالزمان به عنوان منجی و هدایتگر جهانی است.که این باورداشت به خاطر اهمیتی که دارد مثل سایر امور ارزشمند مورد هجوم شبهات و سوالات مختلف بدخواهان و کژاندیشان شده از این رو تصمیم گرفتم در این خصوص مباحثی را با عنوان مبانی و ادله عقیده مهدویت مطرح کنم. امیدوارم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد و با طرح و بیان دیدگاهتان به غنای هرچه بیشتر آن بیافزایید.

بخش نخست:

در این قسمت ما مبانی مهدویت از منظر قرآن کریم را متذکر می‌شویم. خداوند در آخرین کتاب وقانون اساسی مکتوب خود به تبیین اصول وموادی پرداخته که با یک نگاه مجموعی و در کنار هم قراردادن برخی از آنها به نتایج مهمی دست می‌یازیم.

 خداوند با آفرینش جهان و به ویژه انسان، خط مشی راهبردی وجامعی را ترسیم کرده وبرای تحقق آن، برنامه بلند مدتی طراحی نموده وبا آرامش کامل در انتظار تحقق اهداف وعملیاتی شدن برنامه‌های خود می‌باشد. ما در این نوشتار به اختصار به چند نمونه از این برنامه‌های راهبردی اشاره می‌کنیم:

یکی از اهداف غایی وراهبردی حضرت حق، هدایت انسانها به حق وحقیقت است که خدای سبحان برای تحقق این هدف والا به طور جدی سرمایه گذاری کرده وبرنامه جامع و بلند مدتی را به همین منظور در نظر گرفته است ودر جای جای قرآن مجید به این نکته تاکید نموده است وازشیوه‌های مختلف نیز استفاده کرده است.

 خداوند به سبب «رب‌» بودن، هدایت را حق خود ومنحصر در خود می‌داند ومی فرماید «إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَی‌» [1]

علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه شریفه می فرماید:

 هدایت خلق از قضاهاى الهى است که بر خود واجب کرده (انّ علینا للهدى ) و با هادی بودن انبیاء (علیهم السّلام ) منافات ندارد

پس جمله (ان علینا للهدى ) مى رساند که هدایت خلق از امورى است که خداى سبحان قضایش را رانده ، و آن را بر خود واجب کرده ، چون حکمتش این ایجاب را اقتضا مى کرده ، بنابراین ، خلایق را آفریده تا او را عبادت کنند و خودش غرض از خلقت را عبادت خود دانسته ، فرموده : (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون )، و به حکم این آیه غرض از خلقت را عبادت خود معرفى نموده ، و به حکم آیه زیر آن را راه مستقیم بین خود و خلقش دانسته ، و فرموده : (ان اللّه ربى و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم )،و نیز فرموده (و انک لتهدى الى صراط مستقیم صراط الله ).

و بر خود واجب کرده که راه خود را براى آنان بیان نموده ، سپس ایشان را به آن راه هدایت کند، البته هدایت به معناى نشان دادن راه ، حال چه اینکه بپذیرند و آن راه را پیش بگیرند، و چه نپذیرند، و راه دیگر بروند، همچنان که فرمود: (و على اللّه قصد السبیل و منها جائر)، و نیز فرموده: (و اللّه یقول الحق و هو یهدى السبیل )، و باز فرموده : (انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا).[2]

 چرا که در فرهنگ قرآنی هدایتگری باید در راستای اهداف وبرنامه‌های اساسی باشد؛ لذا منطقی نیست که هدایت بشر را به دست افرادی بدهد که شایسته نیستند. از این رو خداوند می‌فرماید: « أَفَمَن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ » [3] برپایه این اصل محوری حضرت حق به تربیت نفوس پاک وشایسته پرداخت و با کادر سازی مناسب امر هدایت انسانها را به دست افراد با کفایت سپرد تا هدایت گر، خود، هدایت شده باشد؛ به طوری که بتوان گفت ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش و...

آیه 137 سوره بقره نیز که جریان امامت حضرت ابراهیم (ع) را به تصویر می‌کشد در پاسخ به سؤال ابراهیم که پرسید «وَمِن ذُرِّیَّتِی»؟ فرمود « لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» در همین راستاست.

درقرآن کریم به این کادر سازیها تصریح شده است و در مورد نبی خاتم (ص) می فرماید: « وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَی » ویا در کریمه دیگر چنین فرموده است « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ [4]‌»

 اصولا ارسال124000 رسول و سفیر الهی در راستای همین اصل معنی پیدا می‌کند و از آنجاییکه امر هدایت انسانها کاری تدریجی است و پایان یافتنی نیست و انسانها تا زنده‌اند به هدایت وراهنمایی نیاز دارند.

 علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه 124 سوره بقره وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ در خصوص جریان امامت حضرت ابراهیم (ع) می فرماید امر امامت از هدایت، هرگز جدا نیست ودر قرآن هرجا سخن از امامت است ،هدایت نیز مطرح است ودر ادامه چنین نتیجه گیری می کنند:

از بیانیکه گذشت چند مطلب روشن گردید:

اول : اینکه امامت مقامى است که باید از طرف خداى تعالى معین و جعل شود.

دوم : اینکه امام باید بعصمت الهى معصوم بوده باشد.

سوم : اینکه زمین مادامى که موجودى به نام انسان بر روى آن هست ، ممکن نیست از وجود امام خالى باشد.

چهارم : اینکه امام باید مؤید از طرف پروردگار باشد.

پنجم : اینکه اعمال بندگان خدا هرگز از نظر امام پوشیده نیست ، و امام بدانچه که مردم میکنند آگاه است .

ششم : اینکه امام باید بتمامى مایحتاج انسانها علم داشته باشد، چه در امر معاش و دنیایشان ، و چه در امر معاد و دینشان .

هفتم اینکه محال است با وجود امام کسى پیدا شود که از نظر فضائل نفسانى مافوق امام باشد.

و این هفت مسئله از امهات و رؤ س مسائل امامت است ، که از آیه مورد بحث در صورتى که منضم به آیات دیگر شود استفاده مى شود (و خدا راهنما است ).[5]

 این موضوع ادامه دارد

] 1}لیل،12

[2] المیزان،ج20/ سوره لیل

[3] یونس، 35

[4] انبیا، 73

[5] المیزان،ج1



نوشته شده در پنج شنبه 89/6/25ساعت 9:44 عصر توسط سیدمهدی حسینی نظرات ( ) |


Design By : Pichak