ا

لوگوی سه گوش

سیدمهدی حسینی - ولای دوست
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ولای دوست

به نام خدایی که همه جا محل حکومت اوست و فرار از او به او فقط ممکن است

این روزها توفیق یار شده  سری به کشور مالزی زدم. قبل از سفر به مالزی نگاه دیگه ای به این کشور داشتم فکر می کردم فضا برای لاابالی گری کاملا بسته است ولی بر خلاف تصور دیدم برای جذب توریست و سرمایه اقتصادی، دستورات دینی بطور شایسته بکار گرفته نمی شه و علنا خیلی برنامه های منفی وجود داره. از جمله متوجه شدم هر نوع فعالیت تبلیغی برای شیعیان جرم به حساب می یاد! ولی در عوض فعالیت تبلیغی مسحیت زرتشت و ... آزاد است. اقامه عزای امام حسین علیه السلام برای شیعیان مالزی جرم است ولی اجرای کنسرت های چنین و چنان و محافل رقص و دانس و ... آزاد است.  

اینجا ایرانی خیلی زیاد شده آمار ایرانی ها رو از 40000نفر تا 100000 نقل می کنند ولی راستش هیچکس نمی دونه آمار درست کدومه!!

آنطوریکه می گن سالهای قبل مردم مالزی احترام بیشتری برای ایرانی ها قائل بودند ولی در سال های اخیر به دو دلیل اصلی قاچاق مواد مخدر و بی بندو باری و عریانی برخی زنان به ظاهر شیعه! نگاه متفاوتی پیدا کرده اند.

برخی از راننده ها وقتی از برخی مسافرین ایرانی سوال می کنند مگه شما مسلمان نیستید در جواب می شنوند که پدران ما مسلمان بودند ولی خودمون نظرمون عوض شده است!!!

اما از طرفی جمع قابل توجهی از ایرانی ها به خوبی در فضای آزاد!مالزی دیانت خود را حفظ کرده اند، زنانشان حجاب خوبی دارند،مجالس دینی عمومی و خانگی مثل ایران برقرار است، دعای کمیل هر هفته با نظم و انسجام خوبی برگزار می شود. به ویژه جوانان بسیار مهذب دانشجو اینجا دیده می شوند که فوق العاده با ارزشند.

ادامه دارد...

ضمنا هنوز اینجام اگه سوغاتی می خواهید تعارف نفرمایید!

 


نوشته شده در شنبه 90/9/19ساعت 7:24 عصر توسط سیدمهدی حسینی نظرات ( ) |

به نام خداوندی که هر روز گناهان ما را نادیده می گیرد و ما نعمت های او را

مرد مسنی در قطار کنار پسر 25 ساله اش  نشسته بود و مسافران روی صندلی هایشان تا قطار حرکت کرد

به محض حرکت قطار جوان در حالی که پر از شور و شوق بود دستش را از پنجره قطار بیرون برد و با صدایی پر از احساس گفت : پدر جان ببین درختان در حال حرکت هستند!

پیر مرد با آرامش احساس فرزندش را تحسین کرد. در کنار آنها زوج جوانی نشسته بودند و با تعجب به حرکات او که مانند بچه های پنج ساله رفتار می کرد نگاه می کردند.

ناگهان پسر با هیجان گفت پدر نگاه ابرها درختان و دریاچه با قطار حرکت می کنند!

و زوج جوان با دلسوزی به او نگاه می کردند.

چند لحظه بعد باران بارید و جوان فریاد کشید پدر نگاه  کن باران روی دست من چکید.

زوج جوان طاقت نیاوردند و به پیر مرد گفتند چرا برای مداوای فرزندتان به پزشک مراجعه نمی کنید.؟

مرد مسن الان داریم از بیمارسنان بر می گردیم. امروز اولین روز ی است که پسرم چشمانش می بیند!!

فکر کن خود تو بعد از 25 سال بتوانی بینی؛ کوه ، دشت، دریا، اشک ها و خنده ها و....

شکر کن که چه نعمتی همیشه با تو بوده و برای تو عادی شده بود که گویا فراموش کرده ای.

و سعی کن دیگران را بهتر درک کنی

خدایا متشکرم


نوشته شده در جمعه 90/9/18ساعت 9:39 عصر توسط سیدمهدی حسینی نظرات ( ) |

به نام خداوند حکیم و حلیم

چند روزی بود که دوباره به  به دامان خدا برگشته بود

عطش زیادی برای خدایی شدن پیدا کرده بود

هر روز عصر سراغ پارسای شهرشان می رفت و  هر روز چیزهای  از آیین عشق می پرسید و جرعه هایی می نوشید و بر می گشت

یک روز پارسا گفت می دانی برای اینکه راه آسمان را گم نکنیم چه خون دل هایی خورده شده و خون چه پیامبرانی و جانشینانی به زمین  ریخته شده؟

داستان ها را یک به یک گفت: از مبارزه نوح، داود، سلیمان، ابراهیم، مبارزه یک نفر در برابر صد نفر و اسارت خانواده بندگان خوب خدا و....

او گفت آن مبارزه ها در روزهایی اتفاق افتاد که روز خدا  نامیده می شود.

جوان گفت: اکنون که آن روزها وجود ندارد پس ما نمی توانیم کاری برای آیین آسمانی انجام دهیم؟

یعنی ما دیر رسیده ایم و دیگر نمی توانیم  از مبارزه در راه خدا سودی و نفعی ببریم؟

پاسخ شنید: هر روز روز خدا و همه جا دشت مبارزه برای خداست

هر روز در درون تو جدالی است بین سیاهی و سپیدی و تو می توانی سپیدی یا سیاهی را انتخاب کنی!

همه جا میدان مبارزه است

همه جا عرصه امتحان و انتخاب است

در خانه ات!

در خیابان!

در دانشگاه!

محل کارت!

پارک محله تان!

همه جا میدان مبارزه است و همه روز، روز خدا

هر روز که بر می خیزی می توانی انتخاب کنی ادر سپاهیان آسمان باشی و همراه فرشتگان

یا در خیل شیطان!!

تصمیم باتوست که مبارز راه نور باشی یا رهرو کوره راه تاریکی و ظلمت

                                                                                                                                                                                                          برگرفته از هشت بهشت


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17ساعت 8:42 عصر توسط سیدمهدی حسینی نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود

با سلام و عرض  تسلیت سالگشت شهادت سیدالشهدا علیه السلام و یاران باوفای آن حضرت حضور یکایک شما عزیزان و دلباختگان خاندان عصمت و طهارت.

امام شب عاشورا پس از آنکه وفاداری یاران خود را دیدند  چند ویژگی بارز یاران خود را بیان کردند که از آن جمله می توان به وفاداری و اهل بر و نیکی بودن را اشاره نمود.

صفت وفا از جمله صفاتی است که کلید بسیاری از فضایل است و همانند عدد 100 است (چونکه صد آمد نود هم پیش ماست) لذا وقتی امام یاران خود را توصیف می کند به این صفت اشاره می کند یا وقتی امام صادق علیه السلام می خواهد حضرت عباس علیه السلام را توصیف می کند می فرماید او اهل ایثار و وفا بود.

دوستان اگر کمی دقت کنیم می بینیم کسانی که به امام حسین خیانت کردند در اصل صفت وفا را زیر پا گذاشتند و علی رغم امضای نامه ها و بیعت ها به عهد خود وفا نکردند! پس سعی کنیم تمرین کنیم وفادار به تعهدات خود باشیم و از عهدهای عادی شروع کنیم عهدی که با اهل خانوداه، دوستان، همین قراردادها و قولنامه ها و .... پایبند باشیم و با تقویت ایمان  در عهد با خدا  و امام مردود نشویم.

ما در دعای عهد هر روز  با ا مام زمانمان این پیمان را می بندیم که «اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا عهدا و عقدا و بیعه »   نسبت به دیگران نداشته باشم و عقد و دلبسته اغیار نباشم  و بیعت غیر شما بر گردن من نباشد.

به امید روزی که با ایمانی محکم در رکاب حضرت حجت علیه السلام وفاداری و جان  نثاری کنیم.

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است               مکن ای صبح طلوع   مکن ای صبح طلوع

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است                        مکن ای صبح طلوع  مکن ای صبح طلوع

التماس دعای مخصوص از همه دوستان.


نوشته شده در دوشنبه 90/9/14ساعت 9:39 عصر توسط سیدمهدی حسینی نظرات ( ) |

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در این ایام که به مناسبت ماه محرم و گرامی داشت شهادت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفای آن حضرت به بازخوانی تاریخ صدر اسلام می پردازیم این سؤال مهم مطرح می شود که وضعیت ما در شرایطی مثل کربلا چگونه است ؟ آیا در آن میدان در صف یاران امام قرار می گرفتیم یا در صف دشمنان و یا در صف بی تفاوت ها؟! برخی از مردم خیلی ساده می گویند آنها ایمانشان ضعیف بود! بدون اینکه بدانند ضعف و قوت ایمان چگونه مشخص می شود و معیار چیست؟ در این خصوص باید توجه کنیم که دین اسلام متشکل از مثلثی است که یک ضلع آنرا باورها و اعتقادات، یک ضلع آنرا احکام و دستورات، و ضلع سوم آنرا اخلاق اسلامی شکل می دهد  وبه کسی مومن می گویند که به همه اجزاء دین پایبند باشد.

پس افرادی که مثلا فقط به نماز و روزه پایبندند و لی به ارزشهای دیگر دین اسلام اعتقادی ندارند مومن نیستند و یا کسانی که اخلاق اسلامی مانند صداقت امانت دار ی و عفت تعهدی ندارند مومن نیستند! حال ما چه وضعیتی داریم آیا در زندگی روزه مره ارزشهای الهی برایمان مهم است یا خیر؟ آیا خدمت به مردم، دستگیری از مستمندان برایمان مهم است یا خیر؟ آیا در معاملات روزمره صداقت داریم،آیا نسبت به مسئولیت های اجتماعی که به عهده گرفته ایم امنتداری را لحاظ می کنیم و دهها آیا و سؤال دیگر! خودمان بهتر از دیگران می توانیم این سوالات را از خود بپرسیم و در یک آزمون خمد سنجی به سطح ایمان خود نمره و امتیاز بدهیم خوشا بحال کسانی که نمره قبولی دریافت کنند. البته آنهایی که نمره منفی زیادی با داوری خودشان می گیرند نباید نا امید شوند بایستی تا فرصت باقی است به آسیب شناسی و مداوای بیماری خود شتاب کنند.

در پایان برای حسن ختام این گفتار به یک آیه قرآن و یک روایت استناد می کنم: قرآن کریم می فرماید: و من الناس من یعبدالله علی حرففان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر النیا و الاخره ذلک هو الخسران المبین(گروهی از مردم خدا را بصورت حرفی عبادت می کنند، اگر خیری به آنها برسد(نعمت و آسایش و...) خیلی خوشحال می شوند و اطمینان پیدا می کنند و اگر گرفتار آزمایشات و سختی ها شوند روی برمی گردانند، اینها قطعا زیانکاران آشکار در دنیا و آخرت هستند ) ودر روایتی امام سجاد نشانه های ایمان را وفای به عهد، قول حق و امانتداری می دانند. پس تلاش کنیم فضایل اخلاقی را در خودمان ایجاد و تقویت کنیم.

این بحث ادامه دارد... 


نوشته شده در یکشنبه 90/9/13ساعت 12:55 عصر توسط سیدمهدی حسینی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak